اگه به یــــــه نفر قول دادے باهــــــاش بمونے ...
دیگه حق ندارے چراغ امیــــــد دلشو خــــــاموش کنے ...
رو حرفــــــت باش و عاشقش بــــــاش...
مطمــــــئن باش دنیــــــاشو به پات میــــــریزه...
بعضے وقتا مجبورے تو فضاے بغضت بـפֿـنـבے …
בلت بگیره ولے בلگیرے نـڪنے …
شاڪے بشے ولے شـڪایت نـڪنے …
گریـہ ڪنے اما نزارے اشـڪات پیـבا بشن …
פֿـیلے چیزارو ببینے ولے نـבیـבش بگیرے …
פֿـیلے ها בلتو بشـڪنن و تو فقط سـڪوت ڪنے …
از تو میگذرم بی آنکه دیگر تو را ببینم ،
از تو میگذرم بی آنکه خاطره ای را از تو بر دوش بکشم ،
نمیخواهم دیگر طعمی را از عشق بچشم.
از تو میگذرم ،
تویی که گذشتی از همه چیز ،
این را هم فراموش میکنم ،
جای من در اینجا نیست! .
میروم تا آرام باشی ،
تا از شر من و احساسم راحت باشی ،
میروم تا روزی پشیمان شوی ،
حیف احساسات عاشقانه ام بود ،
میروم تا با کسی دیگر همنشین شوی
دلنوشته های زیبای غمگین
اینگونه که تو میروی،،،
خدا هم دست تکان میدهد !
من بی خود دل خوش کرده ام به این کاسه آب…
::
دلنوشته های غمگین
::
غمگینم؛
مثل دختری که عاشق سرباز دشمن شده است …
::
دلنوشته های غمگین
::
به من بگو
چرا تمام شدم
درست در آغاز تو!؟!
برای مشاهده به ادامه مطلب بروید ...
✘ℭoη†iηuê✘
شايد تو
سکوت ميان کلامم باشي!
ديده نميشوي
اما من تو را احساس مي کنم!
شايد تو ….
هياهوي قلبم باشي!
شنيده نميشوي
اما من تو را نفـــــــس مي کشم !!!
باران کـه میبـارد…… دلـم بـرایت تنـگ تـر می شـود… . راه می افـتم … بـدون ِ چـتـر … من بـغض می کنـم … .آسمـان گـریـه ..
یه نفر خوابش میاد و واسه ی خواب جا نداره یه نفر یه لقمه نون برای فردا نداره
یه نفر می شینه و اسکناساشو می شمره
می خواد امتحان کنه که تا داره یا نداره
یه نفر از بس بزرگه خونشون گم می شه توش
اون یکی اتاقشون واسه همه جا نداره
بابا می خواد واسه دخترش عروسک بخره
انتخابم می کنه ، پولشو اما نداره
یکی دفترش پر از نقاشی و خط خطیه
اون یکی مداد برای آب و بابا نداره
یکی ویلای کنار دریاشون قصره ولی
اون یکی حتی تو فکرش آب دریا نداره
یکی بعد مدرسه توپ چهل تیکه می خواد
مامانش میگه اینا گرونه اینجا نداره
یه نفر تولدش مهمونیه ،همه میان
یکی تقویم واسه خط زدن رو روزا نداره
یکی هر هفته یه روز پزشکشون میاد خونش
یکی داره می میره ، خرج مداوا نداره
یکی انشاشو می ده توی خونه صحیح کنن
یکی از بر شده درد و ، دیگه انشا نداره
یه نفر می ارزه امضاش به هزار تا عالمی
یکی بعد عمری رنج و زحمت امضا نداره
تو کلاس صحبت چیزی می شه که همه دارن
یکی می پرسه آخه چرا مال ما نداره
یکی دوس داره که کارتون ببینه اما کجا
یکی انقد دیده که میل تماشا نداره
یکی از واحدای بالای برجشون می گه
یکی اما خونشون اتاق بالا نداره
یکی جای خاله بازی کلاس شنا می ره
یکی چیزی واسه نقاشی ابرا نداره
یکی پول نداره تا دو روز به شهرشون بره
یکی طاقت واسه ی صدور ویزا نداره
یکی فکر آخرین رژیمای غذاییه یکی از بس که نخورده شب و روز نا نداره
یکی از بس شومینه گرمه می افته از نفس
یکی هم برای گرمای دساش ها نداره
دخترک می گه خدا چرا ما .... مادرش می گه
عوضش دخترکم ، او خونه لیلا نداره
یه نفر تمام روزاش پر رنج و سختیه
هیچ روزیش فرقی با روزای مبادا نداره
یکی آزمایش نوشتن واسش ،اما نمی ره
می گه نزدیکیای ما آزمایشگا نداره
بچه ای که تو چراغ قرمزا می فروشه گل و
مگه درس و مشق و شور و شوق و رؤیا نداره
یه نفر تمام روزا و شباش طولانیه
پس دیگه نیازی به شبای یلدا نداره
یاد اون حقیقت کلاس اول افتادم
دارا خیلی چیزا داره ولی سارا نداره
راستی اسمو واسه لمس بهتر قصه می گم
ملیکا چه چیزایی داره که رعنا نداره ؟
بعضی قلبا ولی دنیایی واسه خودش داره
یه چیزایی داره توش که توی دنیا نداره
همیشه تو دنیا کلی فرق بین آدما
این یه قانون شده و دیروز و حالا نداره
تلفُنــآی ِ یواشكی
دیـوونهـ بازی های ِ همیشگی
آهنگــ پیشوازای ِ خنده دار
خنـــده ـهای ِ الكی
گریهـ هایی كهـ میكرבیمــــ
لوســ بازی ـهای ِ بیخودی
قهــر كردنای ِ مسخره
تیكهـ انداختنــآ
كل كل كردنای ِ هر روز
تیكهـ كَلامای همیشگیتــ
رفتن بهـ جاهای مختلفــ به صورت ِ تخیُلی
و . . . .
دلَمــ واسهـ همهـ ی اینــآ تنگــ شُــده [:(]
خیلے تنگـــ . . . . [ :(( ]
من شمع جان گدازم ، تو صبح جان فزایی / سوزم گرت نبینم ، میرم چو رخ نمایی
نزدیک این چنینم ، دور آن چنان که گفتم / نه تاب وصل دارم ، نه طاقت جدایی
یکی را دوست دارم همان کسی که شب و روز به یادش هستم ولحظات سرد
زندگیم را با گرمای عشق او میگذرانم واونفس من است
✘ℭoη†iηuê✘
فیلم عاشقانه هندی عشق علاقه محبت
بازیگران هندی این فیلم:Arjun Rampal, Aftab Shivdasani, Suniel Shetty, Kirti Reddy, Monica Bedi...
کارگردان: راجیو رای
خلاصه داستان: سه پسر درس خوانده به نام های , Yash Sabharwal, Taj Bhardwaj, Gaurav جذب یک بانوی...
✘ℭoη†iηuê✘
زندگی یعنی همین امروز همین حالا
یعنی در آغوشت تا همیشه تا فردا
زندگی یعنی نگاه تو
کوک کردن قلبم با صدای تو
دل دادن به آهنگ دل پاکت
سرور و عشق در فضایی ساکت
زندگی یعنی همین دم
که از دلتنگم
می دانی
از این حسم عشق را می خوانی
زندگی یعنی داشتن قلب پرستو
در این وادی پست و ناهنجار تو در تو
عشق بيداد من
باختن يعني لحظه عشق
جان سرزمين يعني يعني
زندگي پاک عشق ليلي و
قمار من مجنون
در عشق يعني شدن
ساختن عشق
دل يعني
كلبه وامق و
يعني عذرا
عشق شدن
من عشق
فرداي يعني
كودك مسجد
يعني الاقصي
عشق من
عشق آميختن افروختن
يعني به هم عشق سوختن
چشمهاي يكجا يعني كردن
پر ز و غم دردهاي گريه
خون/ درد بيشمار
عشق من
يعني الاسرار
كلبه مخزن
اسرار يعني
عشق، تصمیم قشنگی ست، بیا عاشق شو نه اگر قلب تو سنگی ست، بیا عاشق شو *********** آسمان زیر پروبال نگاهت آبی ست شوق پرواز تو رنگی ست، بیا عاشق شو *********** ناگهان حادثه ی عشق، خطر كن، بشتاب خوب من، این چه درنگی ست، بیا عاشق شو *********** با دل موش، محال است كه عاشق گردیعشق، تصمیم پلنگی ست، بیا عاشق شو *********** تیز هوشان جهان، برسر كار عشقند عشق، رندی است، زرنگی ست،بیا عاشق شو *********** كاش در محضر دل بودی و میدیدی تو بر سر عشق، چه جنگی ست! بیا عاشق شو « مصلحت نیست كه از پرده برون افتد راز» صورت آینه زنگی ست، بیا عاشق شو *********** می رسی با قدم عشق به منزل، آری... عشق، رهوار خدنگی ست، بیا عاشق شو *********** باز گفتی تو كه فردا!!! به خدا فردا نیست زندگی، فرصت تنگی ست، بیا عاشق شو *********** كار خیر است، تأمل به خدا جایز نیست! عشق، تصمیم قشنگی ست، بیا عاشق شو
منتظردیدار تو هستم سهل است که گویم که گرفتار تو هستم
هرچند که دوری از من من ز تو دورم برجان تو سوگند که دوستدار تو هستم |
خدایا |
پسر : الو گلابي؟
دختر : سلام کثافت
بعد هردو از ته دل ميخندن :))
پسر : خوبي کج و کوله ي من
دختر : به توچه عشقم خوبم تو خوبي
پسر : خــــــــر نفهم حالتو ميپرسم ميگي به تو چه؟ شيطونه ميگه بزم شل و پلش کنم ها
دختر : گفتم که خوبم الاغ تو خوبي :))
پسر: فداي خنده هات شم که مثل شتر ميخندي نفسم
دختر : مـــــــــرگ شتر خودتي رواني
پسر : دلم واست تنگ شده بود آشغال دوست داشتني
دختر : منم
پسر : خوب ديگه بسه خيلي باهات حرف زدم پر رو شدي
دختر : کوفتت شه باهات حرف زدم
پسر: مواظب خانمي الاغ من باش
دختر : چشم آقاي بي ادب
پسر : دوست دارم ديوونه
دختر : منم دوست دارم آقاهه
و بعد خداحافظي با خنده حتي تا چند لحظه بعد از اين که تماسشون تموم ميشه خنده رو لب هردوشونه...
من نه سکوت میکنم نه فال عشق از برم
فقط به تو خیره شدم ، من از تو هم ساده ترم
تو خوب میفهمی مرا وقتی پر از بهانه ام
ببین برای ماندنت چقدر عاشقانه ام . . .
من از این تنهایی، از اینکه دیر می آیی، از اینکه روزی به من بگویی، تو به من نمی آیی
می ترسم.... چرا نمی دانی بی تو زمان چگونه می گذرد ؛ بار ها این را ازخودم می پرسم
من می ترسم...می ترسم!
ﮔﺎﻫـﮯﺣﺘـﮯ ﺟﺮﺍﺕ ﻧﻤﯿﮑﻨﻢ ﭘﺸﺖ ﺳﺮﻡ ﺭﺍﻧـﮕﺎﻩ ﮐـﻨـــﻢ ،ﮐﻪ ﺑـﺒـﯿـﻨـﻢﺟـﺎﻡ
ﺧﺎﻟﯿـﻪ ، ﯾﺎ ﻧـﻪ !؟…
مـی گـویـنـد بـاران کـه بـبـارد
بـوی ِ خـاک بـلـنـد مـی شـود . .
پـس چـرا ایـنـجـا
بـاران کـه مـی بـارد
عـطـر خـاطـ ـره هـا مـی پـیـچـد ؟ . .
سراب همین است دیگر…
که هر صدایی در تنهایی می شنوم
می گویم:
جان دلم…؟!
یادم می آید گفته بودی ساده و کوتاه نویسی را دوست داری
تقدیم به تو …
ساده و کوتاه تنها همین ۲ کلمه : برگرد ، غمگینم …
بـــــــــــــــــرای تو مینویسم...
بـــــــــــــرای تویی که تنهایی هام پر از یاد توست...
بـــــــــرای تویی که قلبم منزلگه عشق توست...
بـــــــرای تویی که احســـــــــاسم از آن وجود نازنین توست...
برای تویی که تمام هستی ام در عشق تو غرق شد...
برای تویی که چشمانم همیشه به راه تو دوخته است...
برای تویی که مرا مجذوب قلب ناز و احساس پاک خود کردی...
برای تویی که وجودم را محو وجود نازنین خود کردی...
برای تویی که هرلـــــــــــــحظه دوریتـــــــــــــــ برایم یــــک قرن است...
برای تویی که سکوتتــــــــــ ســــــخـــــتـــــــرین شکنجه ی
برای تویی که قلبت پـــــــــــــــــــــــــاک استــــــــــ....
برای تویی که عشقت،مــــــــــــــــــــــعنای بــــــــــــــــودنم است...
برای تویی که غمهایتــــــــــــــ معنی سوختنم است....
برایـــــــــ تویی که ارزوهایتـــــــــــــــ، ارزوهای من اســـــــــــــتــــــــــ...
من همون جزیره بودم ، خاكي و صميمي و گرم
واسه عشق بازي موجها قايقم يه بسترنرم يه عزيز دردونه بودم ، پيش چشم خيس موجها يه نگين سبز خالص ، روي انگشتر دريا تا كه يك روز تو رسيدي ، توي قلبم پا گذاشتي غصه هاي عاشقي رو تو وجودم جا گذاشتي زير رگبار نگاهت ، دلم انگار زير و رو شد براي داشتن عشقت ، همه جونم ارزو شد تا نفس كشيدي انگار ، نفسم بريد تو سينه ابر و باد و دريا گفتن:حس عاشقي همينه اومدي تو سر نوشتم ، بي بهونه پا گذاشتي اما تا قايقي اومد ، از من و دلم گذشتي رفتي با قايق عشقت ، سوي روشني فردا منودل اما نشستيم، چشم به راهت لب دريا
وقتي براي اولين بار ديدمت
عشقت به دلم نشست شدم عاشق صدات مهرت به دلم نشست اون شب مهتابي رو يادت مياد ؟ با تو گفتم راز دلمو گفتم كه عاشقت شدم به عشق تو بنده شدم با ديدنـت زنـده شـدم يادم آيد كه تو هم خنديدي و گفتي: منم عاشقت شدم از اون شب تو شدي گل من منشدم گلدونه تو گل من يادت مياد گفتي با توام هميشه ريشه هام از دل تو جدا نميشه وقتي اون روز باغچه رو ديدي ريشه هات لرزيد تو دلم اون شب شوم رسيد شب بد با رعد و برق هوا داشت گريه ميكرد شايد به بخت بد من اره گلم آسمون از دل تو خبر داشت ميدونست دل تو هوايه باغچه رو داشت منو كُشتي امّا خدا كنه زنده باشي تويه باغچه تا ابد پاينده باشي حالا اين گلدون سرد ديگه داره ميميره بادل شكسته واسه تو اي نوا رو مي خونه گل بي وفايه من خدا حافظت باشه
: از یک عاشق شکست خورده پرسیدم
بزرگ ترین اشتباه؟
گفت عاشق شدن
گفتم بزرگ ترین شکست؟
گفت شکست عشق
گفتم بزرگترین درد؟
گفت از چشم معشوق افتادن
گفتم بزرگترین غصه؟
گفت یک روز چشم های معشوق رو ندیدن
گفتم بزرگترین ماتم؟
گفت در عزای معشوق نشستن
گفتم قشنگ ترین عشق؟
گفت شیرین و فرهاد
گفتم زیبا ترین لحظه؟
گفت در کنار معشوق بودن
گفتم بزرگترین رویا؟
گفت به معشوق رسیدن
پرسیدم بزرگترین ارزوت؟
اشک تو چشماش حلقه زدو با نگاهی سرد گفت:
)) مرگ))
!!! هزاران دست هم به سویــــــــم دراز شود
… پــــــــس خواهم زد
… تنــــــــــها
… تمنای دستان تـــــــــــو را دارم
بــــــاور کن خیلی حـــــــرف است
، وفـــــــــادار دســـــــــت هایی باشی
… که یکبار هم لمســـــــشان نکرده ای
زنان مردان غیرتی را میستایند
چرا که خوب میدانند
مردان باغیرت
بیش ازآنکه مراقب زنانشان باشند
مراقب خودشان هستند
به تو نیازی ندارم
اما از با تو بودن بسیار لذت می برم
حالا تصمیمش با توست
با کسی باشی که به تو نیاز دارد
یا با کسی که
از با تو بودن لذت می برد
مابین «احساس خوشبختی و سعادت تو»
و
«نشاط و رضایت آنکسی که دوستش میداری»
پیوندیستعمیق و نامرئی؛
پس بنگر
تا به ژرفای خوشبختیات
آگاهی یابی
ساعتها زیر دوش به کاشی های حمام خیره می شوی
غذایت را سرد می خوری ناهار ها نصفه شب ، صبحانه را شام!
لباسهایت دیگر به تو نمی آیند، همه را قیچی می زنی!
ساعتها به یک آهنگ تکراری گوش می کنی و هیچ وقت آهنگ را حفظ نمی شوی!
شبها علامت سوالهای فکرت را می شمری تا خوابت ببرد!
تنهائی از تو آدمی میسازد که دیگر شبیه آدم نیست…
روزهای من اینگونه و شبهایم اصلاً نمیگذرد.
تا امروز میخواستم در ستایش عشق بنویسم.مفهومی قریب که در بستر اساطیر و افسانه ها جاریست و اینک ما میراث دار آنیم.اما گویا در این وادی سبزینگی ٬سپیدی و عشق همگی ممنوعست.ستایش از عشق برایم دیگر مفهومی جدا از پوسته خشکیده عادات گذشتگان دارد.عشق معاصر در رقصیدن با مرگ زیر جامه سبز٬بر سیاهی گرم آسفالت خیابانهاست.اکنون میخواهم در ستایش عشق نسلی بنویسم که زاده پاییز است اما به جستجوی خونین بهاری سبز به پا خواسته است.ما زادگان مهریم زنده به عشقیم
امروز تولد منه منی که هیچ کی هم صدام نبود اگه با آهنگام قدم نمی زدی رو زمین رد پاهام نبود
چقدر زخم خوردم تو این راه یادمه خون گریه می کردم خدا خواست که تو باشیو بشی مرحم واسه دردم
ϰ-†нêmê§ |
صفحه قبل 1 2 3 4 5 صفحه بعد